یا کریم

 

آمده ام.

بعد از کوتاهی های زیادم و بعد از آنکه تمام سرمایه ام را باختم و خودم را حرام کردم.

 

آمده ام.

پشیمان و شکسته. پشیمان از همه عمری که در سرمستی دوری از تو از بین رفت. شکسته از شکستی که خورده ام از خودم و از هوس ها و آرزو ها و امیال م.

بی آنکه گریزگاهی بیابم برای فرار از آنچه کرده ام. بی آنکه پناهگاهی داشته باشم از خشم و غضبت. جز آغوشی که می دانم باز کزده ای در این مهمانی برای آنانکه حوانده ای و بر سر سفره ات نشانده ای.

 

آمده ام.

بی آنکه عذری داشته باشم. بی آنکه شست و شویی کرده باشم. بی آنکه قلبم را با قطره های اشک پاک کرده باشم.

حالا این منم. عذرخواه، پشیمان، شکسته دل، جویای گذشتت.  طالب آمرزشت، خواهان نگاهت. با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناهانم. که همه آنچه دارم همین است.

 

آمده ام.

که عذر نداشته ام را بپذیری و مرا در آغوش پر مهرت جای دهی و بر سر سفره مهربانی  گسترده و همه گیرت بنشانی.

 

آمده ام.

با سرمایه ای از امید. با بال و پری سوخته اما با قلبی امیدوار و چشمانی نگران از اینکه آیا باز هم با آغوش باز به استقبالم خواهی آمد؟

 

آمده ام.

و می دانم که آغوش تو هم باز باز است. اما درد اینها نیست. درد این است که "گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست.؟" راستش من از حودم می ترسم. *

 

 

:::

می زنند الرحیل و من خجل از کوله بار نبسته ام یا رب.



  

 

 


* برداشتی آزاد از عبارت زیر از دعای کمیل امیرالمومنین:

 وَ قَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهی بَعْدَ تَقْصیری وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی مُعْتَذِراً نادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقیلاً مُسْتَغْفِراً مُنیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لا اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا کانَ مِنّی وَ لا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَیْهِ فی اَمْری غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْری وَ اِدْخالِکَ اِیّایَ فی سَعَةِ رَحْمَتِکَ .


  
  
 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرکت نونگار پردازش ظریف تجارت فروشگاه اینترنتی RonikShop خاطرات یک پسر دهه هشتادی Jennifer پوست کنده Jackie راندمان سیتم ایکس-SYSTEM X شیراز